چشم انداز

ساخت وبلاگ
 دوست داشتنتخرده چوب های تری هستندکه چه در اول آتش گرفتنو چه در هنگام خاموش شدندود زیادی از خود درست می کنندهمین شعله های ناقص هم کافی ستتا زمین، تابستان های گرم تری داشته باشدآنقدر گرمکه زردآلوها زود چشم انداز...
ما را در سایت چشم انداز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 5 آبان 1398 ساعت: 20:51

 بی بی گوهر من، زن با سلیقه ای بود،دختری از کدخدازاده های بزنگ گوغرکه باشو حبیبم وی را به روستای جفریز آورده بود(بزنگ با قلعه ی پروانش مرکز کدخدایی صادقی های گوغر بوده است)زن دوستی پدربزرگم که در آن د چشم انداز...
ما را در سایت چشم انداز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 5 آبان 1398 ساعت: 20:51

به یادت که می افتم

بوی ریحان تازه  کوچه را پر می کند

مادرجان!

باز عصر پنجشنبه شد

و مانده ام و زن های بیقرار همسایه

که می خواهند کمکت سبزی پاک کنند...

 

 

#عباد_صادقی

چشم انداز...
ما را در سایت چشم انداز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 5 آبان 1398 ساعت: 20:51

نه روز دارمتنه شبآسمانی یتیم و پابرهنه امایستاده بر سکوت دریاچهبی ستارهبی ابربی انگیزه ، بی صبرمن با پلنگ های مازندران،بیقراری مشترکی دارمدرذهن ما،ماه بلندی ست با چشم های ترکمنیو گله ای اسب وحشی که از چشم انداز...
ما را در سایت چشم انداز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 88 تاريخ : يکشنبه 5 آبان 1398 ساعت: 20:51

عاقبت ، روزی آسمان ،انتقام تمام تیرهاییکه به سمتش شلیک کردیم را خواهد گرفتیک روز صبح ، با صدای گریه ی کبوترهااز خواب می پریم و می بینیمکه آسمان رفتهو جای آبی اش را تباهی گرفتهما به عذاب هایی بزرگتر از چشم انداز...
ما را در سایت چشم انداز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 5 آبان 1398 ساعت: 20:51

خدایا به پاییزت قسم

اگر دل کسی را شکستیم

تو خریدارش باش

انارهای ترک خورده

دل نازکتر

عاشق تر

و خوشخوارترند...

 

 

#عباد_صادقی

چشم انداز...
ما را در سایت چشم انداز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 5 آبان 1398 ساعت: 20:51

یک استخوان بغض در دهانش به خونابه افتاده بودبیوه سگ تازه زایی در کف اتوبان ،من بیشتر از پستان های پر از آغوزشبه نر و ماده بودن توله ها فکر می کردمکه یتیمی را زودتر از یاد می برندیا قلاده را ؟ #عباد_صا چشم انداز...
ما را در سایت چشم انداز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 58 تاريخ : يکشنبه 5 آبان 1398 ساعت: 20:51

از ابروهای کم پشتم ، روغن فندق می چکیدمانند گوسپندان تازه از کوچ رسیدهما ، آبرو را از رودخانه ی تلخن طلب می کردیم... #عباد_صادقی  تلخن: همان تلخان ست،آب گل آلوده ی جاری را گویند. چشم انداز...
ما را در سایت چشم انداز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 5 آبان 1398 ساعت: 20:51

صدایم کنلهجه ات ، طعم چای هل را می دهدبه وقت خستگی ،بوی کاهگل تازه را می دهدبه وقت نخستین بارش پاییز ،صدایم که می کنیپر میکشممانند کبک های گریزان از شکارچیاز لب صخره ،و پرنده های تازه از کوچ رسیدهدر ن چشم انداز...
ما را در سایت چشم انداز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 5 آبان 1398 ساعت: 20:51

تو می رویقطار می رودعطر پیراهنت ، کوپه ها را از خود بیخود می کندو واگن ها را از راه بیراهتو می روی تا به تهران آرزوهات برسیو من ، حال آخرین ایستگاه متروکه ی کویر جندق را دارمتنهادر میان شن ها... #عباد چشم انداز...
ما را در سایت چشم انداز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zaarcha بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 5 آبان 1398 ساعت: 20:51